زندگی معمولی من(:





۱)امشب به طور اتفاقی کلی دلم یجوری شد،یکم حساب کتاب کردم و دیدم من از یه سری چیزا گذشتم برای رسیدن به یه سری چیزای دیگه ولی خب هر دوتا رو از دست دادم و به هیچکدوم نرسیدم/:

برای گذشتن از اون اولیا نارحت نیستما ولی برای نرسیدن ب اون چیزایی ک میخواستم خب نارحتم،ینی رسیدن به چیزایی ک میخواستم انقد مهم و بزرگ بود برام که ارزش هر گذشت و فداکاری و تلاشی رو داشت ولی وقتی بهش نرسیدم خیلی سرخورده شدم/: 

ینی اینجوری شد که همه چی رو با هم از دست دادم/:

حالا یه برنامه یکساله گذاشتم برای یه تلاش مجدد برای رسیدن به چیزایی که میخوام،نمیدونم میشه و میرسم یا نه ولی حداقل برای آخرین بار تلاشمو میکنم،و خب اینبار رسیدن بهشون خیلی خیلی خیلی سختتره ولی من تلاشمو میکنم(:

۲)مامانم یه چیزی ازم خواسته ک خب واقعا چیز واجبی نیست ولی انجامش میتونه خیلی ب من ضرر بزنه،هم دلم میخواد کاری که میخواد رو براش انجام بدم،هم از طرف دیگه ب نظرم این کار درست نیست،چون ممکنه به mr(: ام ضرر بزنه،اگه فقط خودم بودم مشکلی نبود ولی اینکه mr(: تحت تاثیر این موضوع قرار بدم به نظرم خودخواهانه اس،کاش یجوری میشد ک هم به مامانم کمک میکردم و هم کسی ضرر نمیکرد

۳)نسبت به یکی از کارمندای خانم مرکز یه احساس عجیبی دارم،یه احساس منفی،هیچ دلیلی هم براش ندارم و از همه مهمتر اینکه دوست ندارم این حس رو داشته باشم،فکر کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم،جنبه های تاریک وجودمو باید بیشتر بشناسم و روش بیشتر کار کنم

۴)چقد مبهم و منفی شد این پست/:

۵)همین الان متوجه شدم احساس منفیم به اون خانومه کمتر شده(:

تیتر:قیصر امین پور

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۹/۰۲/۱۲
بانو (:

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی