زندگی معمولی من(:





۱)یه مریض ترک زبان داشتم که نه اون بلد بود فارسی صحبت کنه و نه من بلد بودم ترکی حرف بزنم،نتیجه اینکه رو آوردیم به زبان اشاره(((:

۲) دیشب شوهر صاحبخونه قبلی زنگ زدن و هر فحشی به دهان مبارکشون رسید به ما گفتن،اونم فققققط به خاطر اینکه ما به بنگاهی ک توش قرار داد بسته بودیم،خبر دادیم که خونه رو خالی کردیم///: و بنگاهم بهمون گفت ک خونه رو مجدد دادن به مستاجر ولی به ما خبر نداده بودن و پول ما رو پس ندادن/:

تاااازه با وقاحت تمام میخواست تمام خرابیای سابق خونه اش رو هم بندازه گردن ما و پولش رو از ما بگیره،در صورتی ک همون اول بهش پیام داده بودیم و گفته بودیم که خونه اش همچین مشکلاتی داره/:

مردم خییییلی وقیح شدن،اگه خواستین خونه اجاره کنین،اصلا رو حساب اینکه ب قیافه اش نمیاد و آدم خوبیه و ...،تو تعارف نباشید و هر مشکلی بود برید بهشون بگین و خودتون از جیبتون خرجی نکنید،چون گویا اصلا لطفتون رو نمیفهمن و آخرشم اینجوری سر چیزایی که از اولم خراب بوده طلبکار میشن/:

خلاصه ک دیشب بسیار شب بدی رو گذروندم و حتی افطارم نتونستم بکنم،اصلا نمیتونم از همچین آدمی بگذرم،واگذارش کردم به خدا،میدونم خدا خودش حواسش هست(:

۳)یادتونه گفتم تو هر سکه طلافروش حدود ۲۰۰ تومن میکشه رو قیمت و سود میکنه،رفتم از یه شهر دیگه سکه رو خریدم با ۵۰ تومن تفاوت قیمت،چرا واقعا؟|:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۱۹
بانو (:

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی