زندگی معمولی من(:





۱) ۷ سال پیش،همچین شبی،تو حرم امام رضا(علیه السلام)  عقد کردیم(:

۲) mr(: برام یه آینه هدیه خریده،یه آینه خیییییلی خاص ک یه حال خیلی خوبی داره،منم چون تولدش ۱۰ تیر ماهه،کادو تولد و سالگرد ازدواج رو یکی کردم و گفتم بابام براش اون چیزی ک میخوام رو بخره ولی هنوز رو کادوش مطمئن مطئن نیستم(:

۳) مریض اومده پیشم،میگه زیر شکمم درد میکنه،دور و بریا گفتن که شاید به خاطر یبوسته،،،،ازش میپرسم یبوست داری؟مدفوعت سخت میاد؟،،،،میگه نهههه،خیلیم راحته،،،قیافه من اینجوریه/:

۴)به نظرتون چرا یه آدمی ک خودش و شوهرش هر دوتا معتادن،۲ تا بچه دارن و وضع مالیشون جوریه ک هممممممه اش دنبال سبد کالان،الان اومده که بچه سوم رو حامله بشه؟چرا واقعا؟|:

۵)تو این دو هفته،دو بار با مریض دعوام شده،چرا؟،چون وقتی مریض داخل اتاق بوده و سرشون رو انداختن اومدن تو،بهشون گفتم لطفا بیرون منتظر باشن تا کار این مریض تموم بشه و بعد بیان تو/:

یه بارم از مریض فحش خوردم،چرا؟ چون بهش گفتم علایم کرونا داره و باید بره تست بده/:

یه بارم همراه مریض قششششنگ مورد لطف قرارم داده،چرا؟چون حاضر نبودم مریضش رو که وضعیتش اورژانسی نبوده رو با آمبولانس بفرستم/:

حق ندارم احساس خستگی کنم؟/:

۶)دختر ۱۴ ساله اومده پیشم،شبیه آنا دآرماسه،برای سرماخوردگی اومده،باهاش که صحبت میکنم،میبینم افسردگی داره،فکر خودکشی داره،حالش خرابه،وسط حرف زدن یهو میزنه زیر گریه،میپرسم خونوادت اینجان یا تو شهر؟با چشمای خیس میگه تو شهر،خداروشکر سرم خلوت بود و باهاش حرف زدم،براش درمان گذاشتم و بهش گفتم که دو هفته بعد دوباره بیاد پیشم،و هی با خودم فکر میکنم چی شد که خونوادش فکر کردن باید یه دختر بچه رو تو این سن شوهر بدن و انقد از خونواده دور کنن و وارد چنین شرایط سختی کنن؟نمیفهممشون واقعا|:

تیتر:مولوی(:

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۰۲
بانو (:

نظرات  (۱)

۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۲:۴۲ خواننده همیشگی

سالگردد عقدتون مبارک،عشقون پایدار

پاسخ:
ممنوووووووون((:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی