زندگی معمولی من(:





ماسک بزنیم،عروسی و عزا نریم،لطفا

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ب.ظ

۱) مریضم یه آقا پسر ۱۶ ساله بود،با تنگی نفس،گلودرد و سرفه،با سابقه شرکت تو عروسی،تو معاینه ریه هاش یکی از ریه هاش صداش به شددددت کم شده بود|:

هیچی دیگه ارجاعش دادم برای تست،از همون روستا یه خانومی رو هم یه روز قبلش فرستادم برای تست که تستش مثبت شد،اونم تو همون عروسی شرکت داشته،امروز بازم چند نفر دیگه رو از همون روستا و همون مراسم که علامت داشتن فرستادیم برای تست/:

همشونم بلا استثنا استرس های شدید میگیرن وقتی بهشون میگیم علایم دارن و باید برن برای تست،واقعا تو این شرایط آخه وقته این مراسما و دورهمیاس؟/:

۲)زن عمو و شوهر دخترعمو مامانم تو این هفته به خاطر کرونا فوت کردن،بقیه خونواده هم همشون تست کروناشون مثب شده،دو هفته پیش مراسم ترحیم داشتن برای پسرشون حالا به خاطر گرفتن مراسم برای یه نفر دوباره عزادار ۲ نفر دیگه شدن|:

۳)خانوم و آقای روحانی روستا اومدن دیدنمون،با حفظ فاصله و ماسک و ...،برام یدونه از این گلدون کوچولوها که توشون یه برگه آوردن(:

کلی درباره کرونا و مراسمات و بقیه مسائل فرهنگی منطقه حرف زدیم،با اینکه انتظارش رو نداشتم ولی به شدت روشن فکر بودن و کاااااملا همکار، در حدی که اگه اوضاع بهتر بشه دوست دارم باهاشون رفت و آمد داشته باشم(:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۰۲
بانو (:

نظرات  (۱)

خدا تو محرم به داد ماها برسه.

میدونی که تو شهر ما چه دسته های عزاداری راه میفته.

خداکنه مجوز ندن وگرنه دیگه نمیشه جلو کرونا گرفت.

الان همینجوریش تو وضعیت هشداریم با اینکه استان کوجیکیه ولی هر روز ۹تا فوتی داره.

پاسخ:
اجازه رو که گویا دادن و تموم شده،من که خودم شخصا به همه گفتم واسه تک تک لحظه هایی که با این گرما ماسک زدم و دستکش پوشیدم و از خستگی کلافه شدم از هیچکسی که رعایت نکنه نمیگذرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی