زندگی معمولی من(:





۱) عید مباااااااارک هممون باشه،خداجونم شکرت(:

۲)امسال ۲۹ روز رو کامل روزه گرفتم،ولی به جز روز آخر واقعا سخت نگذشت خداروشکر(:

۳)دیروز ده شب یه مریض اومد،سرمم خیلی درد میکرد،۱۲ شب یه مسکن خوردم و خوابیدم که ۲ شب یه مریض دیگه اومد،تا بریم کاراشو انجام بدیم شد ساعت ۳، دراز کشیده بودم و تااااازه خوابم برده بودک با یه صدای وحشتناک باز از خواب پریدم،یه نفر با یه صدای فوووووق العاده بد و بلللللللللللللللللند داشت اذون میگفت،پاشدیم نماز خوندیم و باز تا اومد خوابم ببره،از بلندگو مسجد شروع کردن بلللللللللند خوندن نماز عید فطر،خلاصه که اینجوریا شد که نشد بخوابیم،واقعا چ نیازیه آخه،شاید یکی اصن نخواد نماز بخونه، ینی صدا بلندگوشون انقد بلند بود که حس میکردم انگار طرف وسط هال خونه واستاده،در این حد/:

۴)امروز پدر mr(:  پیام دادن بهش که،این قضیه کرونا تموم بشه میخوایم بیایم پیش شما/: واقعا چرا آخه؟|: البته من واقعا مشکلی با اومدنشون ندارم(آره جون خودم/: )،به هر حال خونه پسرشونه و خب خوشحالم ک mr(: رابطه اش با خونوادش رو به بهبوده چون طبیعتا این بهبود رابطه حس مثبتی برای mr(: باید داشته باشه و خب من براش خوشحالم ،ولی با پیش زمینه ای که تو این ۷ سال با هم داشتیم خب طبیعتا از فکر حضورشون هم استرس میگیرم و فکرم مشغول میشه، با توجه به رابطه این ۷ سال دلم میخواد بیشترین فاصله محترمانه رو باهاشون داشته باشم،این دیگه حقیقت زندگیه منه که اونا از من خوششون نمیومد و بدترین برخوردها رو باهام داشتن،منم در حال حاضر واقعا برام با غریبه ها فرقی ندارن، ازشون بدم نمیاد،هیچوقت بدیشون رو نمیگم،همیشه احترامشون رو دارم ولی خب واقعا حسم بهشون با حسی ک به یه غریبه ای ک تو کوچه از کنارم اتفاقی رد بشه دارم،فرقی نداره،امیدوارم خدا خودش بخیر بگذرونه و دوباره داستان جدیدی شروع نشه(:

۵)تو این روستایی ک هستیم سبزی فروشی وجود نداره،مغازه هاشم به جز چارتا پفک و چیپس و این چیزا،چیزی ندارن،ینی الان از تظر غذایی کاااااااملا خالی شدیم،برای خرید حتما باید بریم شهر و حتما هم باید عمده ای و اساسی خرید کنیم،واقعا سخته،الان یه هفته اس پیاز تموم کردیم و سیب زمینی دوتا آخرشه،آدم یاد دوران قحطی میفته((:

خداجونم شکرت((:

تیتر=سعدی جانم(:

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۴
بانو (:

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی